جدول جو
جدول جو

معنی تباه نامی - جستجوی لغت در جدول جو

تباه نامی(تَ)
بدنامی. زشت نامی:
هرکس که ببارگاه سامی نرسد
از ناکسی و تباه نامی نرسد.
سعدی
لغت نامه دهخدا
تباه نامی
زشت نامی، بد نامی
تصویری از تباه نامی
تصویر تباه نامی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تباه کاری
تصویر تباه کاری
خراب کاری، فتنه و فساد، فسق وفجور
فرهنگ فارسی عمید
(تَ بَهْ)
تباه نامی. رجوع به تباه نامی شود
لغت نامه دهخدا
(تَ)
عمل تباهکار. خرابکاری. کاری زشت و بد کردن. افساد. تبهکاری، فسق. فجور، زنا. رجوع به تباه و دیگر ترکیب های آن شود
لغت نامه دهخدا
(تَ)
تباه خرد. مرد سست عقل. تبه رای
لغت نامه دهخدا
تصویری از تباه رای
تصویر تباه رای
مرد سست عقل تباه خرد سست عقل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبار نامه
تصویر تبار نامه
شجره نامه
فرهنگ واژه فارسی سره
اتلاف، انهدام، تضییع، هدر، ضایع سازی
فرهنگ واژه مترادف متضاد